بعدی
like
لوکا بیگاتزی در کارگاه تخصصی فیلمبرداری:

سینما یک هنر جمعی است

‏. ‏(‏۳۰-‏فروردین-‏۱۳۹۸)

کارگاه تخصصی فیلمبرداری با حضور لوکا بیگاتزی در دومین روز از سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

به گزارش آرت کافه، لوکا بیگاتزی در کارگاه تخصصی فیلمبرداری که در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد، با مرور خاطره همکاری‌اش با عباس کیارستمی او را از پر احساس‌ترین کارگردانانی دانست که در زندگی‌اش می‌شناسد.


سینما ایتالیا عباس کیارستمی بابک کریمی لوکا بیگاتزی

بابک کریمی بازیگر سینما که اجرا و کارشناسی این کارگاه و ترجمه گفته‌های بیگاتزی از زبان ایتالیایی به فارسی را بر عهده داشت، از این فیلمبردار دعوت به صحبت کرد.

بیگاتزی صحبت‌های خود را با یک شوخی آغاز کرد و درباره نحوه شروع کارش گفت: خوشحالم که در جمعی جوان حضور دارم، اگر چنین جلسه‌ای در ایتالیا برگزار می‌شد، قطعا با گروهی ۸۰ ساله روبه‌رو بودم! من نه دستیار بودم نه در مدرسه‌ای سینمایی درس خوانده‌ام، اما در جوانی بسیار به سینما می‌رفتم، زیرا این هنر را در درک موقعیت‌ها بسیار مفید می‌دیدم؛ بسیار عکس می‌گرفتم و احتمال می‌دادم شاید تاریخدان شوم.

وی افزود: برای امرار معاش مدتی دستیار کارگردان برای ساخت تیزرهای تبلیغاتی بودم، اما آن کار را اصلا دوست نداشتم. آن زمان امیدی به اینکه وارد سینما شوم نیز نداشتم ،اما بعد از سه سال یکی از همکلاسی‌هایم که دوره کارگردانی دیده بود، پیشنهاد داد فیلم کوتاهی بسازیم و چون عکاسی می‌کردم از من خواست فیلمبرداری اثر را برعهده بگیرم. این فیلم کوتاه به فیلمی بلند تبدیل و در جشنواره فیلم لوکارنو برگزیده شد، همچنین به دلیل این که مو نداشتم، همه در آن جشنواره می‌گفتند این فیلم با همراهی فیلمبرداری باسابقه ساخته شده است(با خنده)!

بیگاتزی با اشاره به برخی نکات مهم در فیلمبرداری گفت: سال‌های بعد نگاتیوهای حساس‌تر با دیافراگم‌های بازتری به بازار عرضه شده بود و شکل سینما داشت تغییر می‌کرد. شاید اگر در مدرسه سینمایی دوره گذرانده بودم احتمالا کارهای دیگری انجام می‌دادم، برای مثال در دوران سیاه و سفید برای بازیگران از ضد نور استفاده می‌شد که تکنیک فوق‌العاده‌ای است، لذا اغلب پلان‌ها فیکس بودند و سایه‌های زیبایی روی صورت ایجاد می‌شد. متاسفانه بعد از ظهور سینمای رنگی همان مکتب در سینمای رنگی نیز پیاده می‌شد و تا چند دهه ادامه داشت، در حالی که کار بیهوده‌ای بود زیرا رنگ رئالیسمی ایجاد می‌کرد که نورها آن را خنثی می‌کردند.

این مدرس افزود: در حال حاضر خوشحالم که با سیستم دیجیتال کار می‌کنم و باید بگویم آخرین زنجیره‌هایم را با دنیای نگاتیو رها کرده‌ام.

وی ادامه داد: هر بار به این باور می‌رسم که چیزی را یاد گرفته‌ام به سرعت متوجه می‌شوم که در حال صدمه زدن به خودم هستم، امیدوارم این نگاه مرا به سمت همکاری با فیلم‌هایی متفاوت هدایت کند. تنها وظیفه من به عنوان فیلمبردار داشتن سرعت عمل است، زیرا هر دقیقه‌ای که برای تنظیم نور صرف می‌کنم در واقع به بازیگری و سایر بخش‌ها آسیب رسانده‌ام زیرا بازیگران گروهی هستند که بیشترین انتقادات و انتظارات متوجه شان است.

این فیلمبردار با اشاره به تفاوت‌های سندیکایی مدیر فیلمبرداری و فیلمبردار بیان کرد: این تفاوت را درک نمی‌کنم و به نظرم بیشتر سندیکایی است ،زیرا جایگاه و زاویه دوربین بعضا مهم‌تر از تنظیم نور است. کادربندی فقط یک عکس نیست، جابه جایی دوربین حتی به اندازه یک سانت می‌تواند نور را دستخوش تغییر کند.

بیگاتزی اضافه کرد: مدیریت فیلمبرداری الزاما تکنیک نمی‌طلبد بلکه به آشنایی و شناخت تصویر نیاز دارد، زیرا بحث امروز فیلمبردار و کارگردان بر دیدی فرهنگی است که قرار است در فیلم استفاده شود. همچنین حس من در صحنه نیز اساسا شبیه همان حسی است که تماشاگر از فیلم دریافت می‌کند. بنابراین برای درک یک فیلم نمی توان به تماشای آن در تنهایی بسنده کرد.

وی با بیان اینکه سینما یک هنر جمعی است، افزود: بسیار جالب است که گروهی از افراد در سینما گرد هم جمع می‌شوند تا ماحصل کارشان یک فیلم واحد باشد، در حالی که در سایر هنرها از جمله نقاشی فردیت مهم‌تر است. یکی از تجربیات جالب من رفتن به سینما در کشور هند بود، چیزی از زبان فیلم نمی‌فهمیدم، اما می‌دیدم مردم با چه هیجانی فیلم را می‌بینند و واکنش نشان می‌دهند. این تجربه‌ای بکر است تا بدانیم سینما به تنهایی معنا نمی‌یابد.

این سینماگر ایتالیایی درباره امکانات و ظرفیت‌های سینمای دیجیتال عنوان کرد: دیجیتال ما را به امکانی که تاکنون نداشته‌ایم، می‌رساند. در حال حاضر به راحتی با نور طبیعی در سیستم دیجیتال فیلمبرداری می‌کنیم، در حالی که قبلا نمی‌توانستیم این کار را انجام دهیم. این اتفاق نه تنها از نظر اقتصادی به صرفه است، بلکه حواس تماشاگر را هم پرت نمی‌کند، همچنین به سرعت عمل فیلمبردار در کارش کمک می‌کند. مزیت دیگر دیجیتال، چاپ آن است.

بیگاتزی درباره تجربه همکاری با پائولو سورنتینو گفت: در کار کردن با سورنتینو آنچه بیش از هر چیز مشهود است اینکه سرعت عمل او بسیار جالب است. اخیرا با چهار دوربین به طور همزمان در آثار او فیلمبرداری می‌کنیم و این باعث می‌شود هیچ نوری در صحنه قرار ندهم زیرا دوربینی قبلا در آنجا کاشته شده است. با این وجود نور باید برای همه بازیگران به خوبی جاگذاری شود، به همین دلیل ابتدا یک لوکیشن را نورپردازی و بعد با کارگردان درباره جایگاه بازیگران صحبت می‌کنم. من و کارگردان به خواسته‌های هم احترام می‌گذاریم و پیشنهادات یکدیگر را می‌پذیریم. برای بازیگران نیز جالب است که همزمان می‌توانند در کادر باشند، زیرا کار با چند دوربین ضبط می‌شود.
وی درباره حضور جوانان در عرصه فیلمبرداری گفت: واقعیت این است که این شغل در حال تغییر است و ما نیز باید با آن هماهنگ شویم. متاسفانه مقاومت گروه‌های صنفی در برابر ورود جوانان در ایتالیا قوی است و مسائل اقتصادی سینما نیز به آن دامن می‌زند.
بیگاتزی در بخش بعدی به سوالات هنرجویان پاسخ داد.

وی در پاسخ به پرسشی درباره همکاری اش با عباس کیارستمی کارگردان فقید ایرانی در فیلم «کپی برابر اصل» گفت: وقتی از سوی کیارستمی دعوت به کار شدم، واقعا ترسیدم! زیرا او برای من یکی از پر احساس‌ترین فیلمسازانی بود که می‌شناختم و کارم از این نظر سخت بود. به دلیل اینکه سخت با یکدیگر انگلیسی صحبت می‌کردیم روزهای اول همکاری سخت گذشت. می‌دیدم که او میزانسن‌های پیچیده‌ای دارد و وسواس زیادی به کار می‌برد.

بیگاتزی ادامه داد: ابتدا فکر می‌کردم نگاه مستندگونه داشته باشد ،اما بعدها فهمیدم در واقع از او چیزی نمی‌دانم. بعد از چند روز به من گفت: «فهمیدم چرا حرف هم را نمی‌فهمیم، مشکل مان زبان انگلیسی نیست، بلکه این است که تو از چپ به راست می‌نویسی و من از راست به چپ!» و این نظرش درست بود و در جایگذاری دوربین مسئله ایجاد می‌کرد، اما به مرور به تفاهم رسیدیم و او را بسیار قبول داشتم.

این فیلمبردار همچنین خاطرنشان کرد: عباس کیارستمی کارهای عجیبی می‌کرد و با وجود این که فیلمش در دهکده‌های مختلفی ساخته می‌شد، اما داستان یک روز را تعریف می‌کرد. به دلیل تفاوت دیوارهای سنگی و سیمانی یک روز عکسی از یک دیوار سنگی گرفت و در ابعاد بزرگ چاپ کرد و به دیوارهای روستای بعدی چسباند.، اگرچه این کار ریسک داشت، اما نتیجه‌اش خوب بود. عباس بسیار ریسک می‌کرد، هر شب به سالن تدوین می‌رفت و سوال گروه تولید همیشه این بود که آیا فردا صبح دوباره باید صحنه را تکرار کنیم؟! به طور کلی همکاری با او تجربه فوق‌العاده‌ای بود.

بیگاتزی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره برهم ریختن توازن قاب‌ها در همکاری او با سورنتینو در سریال «پاپ جوان» عنوان کرد: سورنتینو بسیار مراقب هندسه پلان‌هاست و این نظر درستی درباره این سریال است که قاب‌هایش گاهی توازن قبلی کارهای سورنتینو را ندارد. ۱۲ قسمت این اثر باید در ۲۰ هفته ضبط می‌شد، این حجم زیادی بود و شاید به همین دلیل است که من گرایش زیادی به فیلمبرداری سریال‌های تلویزیونی ندارم البته چند سالی است مجبور به همکاری با تلویزیون شده‌ام، زیرا تعداد بینندگان آن برایم جالب است.

وی در پاسخ به اینکه آیا دوربین روی دست را به عنوان یک تکنیک می‌شناسد یا یک جریان که به زودی از رده خارج خواهد شد، بیان کرد: اگر کارگردان از من فیلمبرداری به صورت دوربین روی دست بخواهد، انجام می‌دهم ،اما بعد از هر پلان به او فحش می‌دهم(با خنده)! به نظرم این کار نوعی مسوولیت‌گریزی دارد. شاید کلوزآپ دوربین روی دست را بتوانم قبول کنم، زیرا بازیگران می‌توانند در این حالت راحت‌تر حرکت کنند، اما گرفتن تصویر لانگ‌شات در این حالت اشتباه است، بنابراین بهتر است لانگ‌شات‌ها روی سه پایه و کلوزآپ‌ها روی دست گرفته شوند.

بیگاتزی در جواب این سوال که چرا به غیر از کیارستمی با هیچ فیلمساز غیر ایتالیایی همکاری نکرده است، عنوان کرد: پیشنهاداتی داشتم ،اما انتخاب‌شان نکردم، زیرا زبان ارتباط با کارگردان در فیلمبرداری بسیار مهم است، اگرچه انگلیسی صحبت می‌کنم، اما شاید نتوانم در ارتباط با کارگردان ظرافت‌ها و جزئیات را به خوبی با این زبان ادا کنم.

در ادامه این کارگاه فیلمی کوتاه نمایش داده شد و بیگاتزی توضیحاتی را درباره آن ارائه کرد.

آدرس سایت رسمی جشنواره Fajriff.com و پست الکترونیکی جشنواره [email protected] است.

سی‌و‌هفتمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر از ۱۸ تا ۲۶ آوریل ۲۰۱۹ (۲۹ فروردین تا ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸) با دبیری رضا میرکریمی در تهران در حال برگزاری است.