بعدی
like

جولان «مارموز» ها یا موزمارها در عرصه سینما،تئاتر، تلویزیون و هنرهای تجسمی

‏. ‏(‏۳۰-‏آذر-‏۱۳۹۷)

امروزه مارموزها(موزمارها) در عرصه سینما،تئاتر،تلویزیون و هنرهای تجسمی ایران جولان می دهند و کسی هم جلودارشان نیست،زیرا می دانند چگونه دو دوزه بازی کنند تا نه شناسایی شوند و نه منافع شان به خطر بیفتد.

آرت کافه-سیدرضااورنگ:اشتباه نکنید،قرار نیست فیلم «مارموز» کمال تبریزی نقد شود، سال های مدیدی است که نه فیلم ایرانی می بینم و نه نقد می کنم.
معناهای مختلف اصطلاح موزمار یا مارموز را همه می دانند و تکرار مکررات جایز نیست،اما باید تاکید کنم منظور نظر این اصطلاح افراد دو دوزه باز هستند،کسانی که برای حفظ منافع خود و افزایش آن و صد البته مردم فریبی، نقش های مختلف بازی کرده و می کنند.
موزمار یا مارموز،موجودی است که در کل جهان،از قطب شمال گرفته تا قطب جنوب زیست می کند،اما منشا و زیستگاه اصلی آن ایران بوده،هست و خواهد بود!
رفتار و کردار این موجودات در جوامع مختلف یک شکل است،اما نوع بازی آنها نسبت به مکان ها یا فضایی که ارتزاق می کنند،متفاوت است.
امروزه مارموزها(موزمارها) در عرصه سینما،تئاتر،تلویزیون و هنرهای تجسمی ایران جولان می دهند و کسی هم جلودارشان نیست،زیرا می دانند چگونه دو دوزه بازی کنند تا نه شناسایی شوند و نه منافع شان به خطر بیفتد.
گاهی زیر علم دولت سینه می زنند و پاچه خواری می کنند،گاهی نیز سردمدار اپوزیسیون یا سمپات آن می شوند،اگر غیر از این عمل نکنند که عنوان مارموز برازنده وجودشان نخواهد بود!
حساب مردان و زنان شریف عرصه های سینما،تئاتر و تلویزیون ایران که همیشه مورد ظلم واقع شده و می شوند از مارموزها جداست.این افراد قابل احترام با سیلی صورت خویش را سرخ نگه می دارند،اما هرگز حاضر نشده و نمی شوند برای رفاه یا رفع گرفتاری، نان خشک شان را در خمره روغن دولت فرو کرده یا ته کاسه مخالفان را پاک کنند.احترام آنان نه تنها بر من حقیر،بلکه بر تمام مردم واجب است.همیشه با تمام سختی کنار آنان بوده و خواهم بود،هرگز زبان و قلمم بر علیه آنان به گردش و چرخش در نیامده و نخواهد آمد،خدا آن روز را نیاورد که بخواهم در برابر شرافت انسانی جبهه بگیرم.
روی سخنم با آنهایی است که مدام آب رودخانه سینما، تئاتر،هنرهای تجسمی و تلویزیون را گل آلود می کنند تا از آن ماهی بگیرند، سیر شدنی هم نیستند.
با کسانی که گاهی در جمع اپوزیسیون گریبان می درند تا برای شان کف بزنند و سوت بکشند، گاهی نیز در جبهه دیگر به گونه ای رفتار کرده و سخن می گویند که برای شان تکبیر بفرستند.
با افرادی است که با چهره ای دیگر پا به سینما نهادند و شکلی دیگر پذیرفتند.
با آنهایی که در باغ فردوس راش های اجراهای هنری غیر قابل تکرار پیش از انقلاب را که روی نوارهای یوماتیک ضبط شده بود را پاک کرده و با افتخار نام شان را روی آنها درج کردند!
با کسانی است که در عرصه های مختلف هنر بودجه بیت المال و مردم را به جیب می زنند و خود فریاد برمی آورند:آهای...دزد را بگیرید!
افرادی که مدام در ظاهر ساز مخالف می زنند،اما همواره زیر بال و پر مدیران هنری کشور هستند و حمایت های مستقیم و غیر مستقیم از آنها می شود.
آنهایی که سینما را ملک پدری خود می دانند و مدام تلاش می کنند تمام آن را زیر بغل خود بگیرند تا حرف اول و آخر را بزنند که می زنند.
کسانی که پولشویان را وارد عرصه سینما،تلویزیون،تئاتر و هنرهای تجسمی کرده اند و خودشان فریاد مبارزه با پولشویی را سر می دهند!
در مقابل این موجودات، هستند برخی از دست اندرکاران و بازیگرانی که پس از انقلاب بدون دلیل از کار کنار گذاشته و هنوز هم به آنان اجحاف می شود،اما سکوت اختیار کرده وهرگز به کسی هتاکی نکرده و نمی کنند،تنها گاهی گلایه ای محترمانه داشته اند،در صورتی که حق مسلم شان بود اعتراض کنند تا به حقوق از دست رفته شان برسند.
شرافت این افراد،چه مرد و چه زن،به مراتب بیشتر از مارموزهای عرصه هنر است.آنان برای کار کردن و هنرآفرینی،نه دست به دامن دولت ها شدند و نه پرچم اپوزیسیون را دردست گرفتند.بسیاری از این کسانی که به آنان اجحاف شد،در دامن سختی ها افتادند و مردند،اما پا روی عزت نفس خویش نگذاشتند.
متاسفانه برخی از رسانه ها از روی ناآشنایی با این موجودات یا چرب شدن سبیل،تبدیل به بلندگوی تبلیغاتی آنها شده اند و مارموزها بیشترین بهره را از این گونه رسانه ها برده و می برند.
مدیران عرصه های مختلف هنر ،نه تنها با آنان مقابله نمی کنند،بلکه هرگز حاضر نیستند از حمایت بی دریغ آنها دست بر دارند.
واقعا برای کسی این سوال پیش نیامده و نمی آید ،چرا مارموزها هر حرفی که می زنند یا هر کاری که می کنند،باز همه چیز برای شان مهیاست؟هیچ گاه نیز دچار ممنوع الکاری نشده وهمیشه در سینما،تئاتر و تلویزیون قدم شان روی چشم همه است و جولان می دهند؟!